تجدید عهد با غریب طوس؛ 30 صفر سالروز شهادت امام رضا علیه السلام - دانشکده فنی و مهندسی کبودرآهنگ
تجدید عهد با غریب طوس
دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا
باید که رو به جانب دارالشفا کنیم
باشد سزا که بر در طب الرضا رویم
وانگاه درد خویش در آنجا دوا کنیم
ما را اگر بساحت قدسش اجازه داد
آنجا ولا برای همه دست و پا کنیم
مهمان شویم جمله بدار الضیافه اش
بر خوان او نشسته دمی را صفا کنیم
بالجمله روز از شعف و شب ز روی جد
خود را در آستان رضا جابجا کنیم
چون پیروی بساحت کیوان رسید گفت
باید به پیروان علی اقتدا کنیم
در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری، خورشید ولایت بار دیگر در مدینه تابیدن گرفت و شعاع نورانی و روح بخش خود را به اقصی نقاط عالم منتشر ساخت . نام او «علی » و کنیه اش «ابوالحسن » بود . ایشان پس از شهادت پدر ارجمندش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و ولایت شد . مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، 5 سال با خلافت «محمد امین » و 5 سال آخر با خلافت «مامون » مقارن بود .
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد . در این دوران، مامون حاکمیت خود را با خطرات جدی مواجه می دید، از جمله: شورشهای علویان در نقاط مختلف، طرفداری خراسانیان از اهل بیت علیهم السلام و گسترش نفوذ و فعالیتهای امام علیه السلام در بین شیعیان . از این رو، مامون با تحمیل ولایت عهدی خود بر آن حضرت علاوه بر کنترل و مایل نمودن علویان و خراسانیان به سمت خود، قصد داشت فعالیتهای امام رضا علیه السلام را در مرو کنترل نماید و با اقدامات منفی خود چهره ایشان را مخدوش کند و از محبوبیت او بکاهد .
نقل شده که سلیمان مروزی عالم مشهور علم کلام به نزد مامون آمد . مامون پس از احترام و انعام او از وی درخواست کرد که با امام رضا علیه السلام به مناظره بپردازد . سلیمان که به علم و دانش خود مغرور بود، گفت: ای امیرمؤمنان ترس آن دارم که از عهده این کار برنیاید و مقامش پایین آید . مامون گفت: هدف من نیز چیزی جز این نیست که راه را بر او ببندی; چرا که من می دانم تو در علم و مناظره توانا هستی . سلیمان که از نیت مامون آگاه شد، این کار را پذیرفت . ولی در نهایت، برخلاف نقشه از قبل تعیین شده، ضعف و ناتوانی سلیمان بر همگان آشکار شد .
زیارت قبور اولیاء
زیارت قبور اولیای الهی و تبرک جستن به آثار و مقابر شریف آن بزرگواران یکی از سنتهای دیرین و پراهمیت در بین مسلمانان است که امروزه بر اساس تفکرات باطل و بی اساس برخی فرقه های اسلامی و همچنین تفکرات مبتنی بر حس گرایی که در پوشش روشنفکری و تمدن، بر جوامع اسلامی عرضه می شود، ممکن است برای انسانهایی که نسبت به مبانی دینی و اعتقادی از درک عمیقی برخوردار نیستند، ذهنیتها و تصورات ناصواب نسبت به این امر اعتقادی به وجود آید . از این رو، برآنیم تا در این مقال به بررسی موضوع زیارت قبور پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام مخصوصا زیارت بارگاه شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام و بررسی برخی شبهات موجود بپردازیم .
زیارت وسیله قرب الهی
بنابر آنچه از متون روایی و دینی استفاده می شود، زیارت قبور اولیای الهی منشا آثار و برکات دنیوی و اخروی فراوانی است و مسلمانان به حکم آیه «اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة » ; (1) «تقوای الهی پیشه کنید و وسیله ای [برای تقرب] به سوی او بجوئید .» اولیای الهی را بهترین وسیله برای تقرب به خداوند می دانند .
از این رو، بارها رنج و مشقت سفر را به جان می خرند و به زیارت قبور آنان مشرف می شوند و به پیمان و عهد قلبی و درونی که با پیامبران و امامان خویش بسته اند، عمل می کنند . امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرماید: «ان لکل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه کان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة; (2) همانا برای هر امامی عهد و پیمانی است بر عهده پیروان و شیعیانشان و وفای کامل به این عهد و ادا نمودن آن به وجه نیکو در گروی زیارت قبور آنان است، پس هر کس از روی رغبت و میل به زیارت آنان و برای تصدیق آنچه که آنها در آن رغبت داشتند، آنان را زیارت کند، امامان و پیشوایانشان در روز قیامت شفیع آنان خواهند بود .»
همچنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من اتانی زائرا کنت شفیعه یوم القیامة; (3) هر کس به زیارت من بیاید در روز قیامت شفیع او خواهم بود .» زیارت در واقع، تجدید عهد و پیوند زدن قلب و روح به انسانهایی است که خلیفة الله حقیقی در زمین هستند; کسانی که به حقیقت ندای «انی جاعل فی الارض خلیفة » (4) را جامه عمل پوشانیده اند، و سفره جود و کرمشان برای عموم مردم گسترده و باب لطف و رحمتشان بر همگان گشوده است; انسانهایی که در وصف آنان گفته می شود: «السلام علی ائمة الهدی ومصابیح الدجی واعلام التقی وذوی النهی; (5) سلام بر امامان هدایت، و روشنگران تاریکی، و نشانه های تقوا و پرهیزگاری، و صاحبان عقل .»
نقد شبهات موهوم
یکی از سنتهای مسلمانان و مخصوصا شیعیان، زیارت قبور پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمة علیهم السلام و اولیای الهی است که در طول سال به زیارت این قبور مشرف شده و با پیوند خوردن با فضای معنوی آن مکانهای مقدس، روح خویش را طراوت بخشیده، از ثمرات و آثار معنوی آن بهره می گیرند و برای رفع مشکلات خویش آن بزرگواران را واسطه قرار می دهند و در بسیاری اوقات که با دلهای پاک و فارغ از دنیا به سوی ایشان روی می آورند، حاجتهای خود را گرفته، سرشار از عشق و امید به زندگی عادی ادامه می دهند . در این میان، شیاطین انسان نما و فریب خوردگان و رانده شدگان از رحمت حق با کوبیدن بر طبل یاس و ناامیدی قصد دارند با انتشار شبهات بی اساس چهره این امر معنوی و اعتقادی را مخدوش کنند و به اسم روشنفکری و روشنگری تاریکیهای ظلمانی و شیطانی خود را گسترش دهند . «الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا» ; (6) «آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده، با این حال می پندارند کار نیک انجام می دهند .»
از این رو، بر انسانهای آگاه و دانا و دردمند لازم است تا با پرده برداشتن از این دسیسه های شوم، راه حق و حقیقت را بر سالکان روشن تر و رسیدن به قرب الهی را آسان تر سازند . در این راستا، ما نیز برآنیم تا یکی از شبهاتی را که از طرف فرقه وهابیت که سوغات انگلیسیها برای جوامع اسلامی است، (7) و همچنین از طرف برخی غرب زدگان به اصطلاح روشنفکر مطرح شده، بیان نماییم و به تبیین پاسخی مناسب بپردازیم .
شبهه این است: چطور ممکن است انسانهایی که قرنها پیش مرده اند به زیارتشان برویم و آنان را واسطه بین خود و خداوند قرار دهیم؟ و همچنین آیا این عمل نوعی بدعت و شرک محسوب نمی شود؟
پاسخ را در چند بخش بیان می کنیم:
1 . یکی از ارکان و علل پیدایش این شبهه اعتقاد به عدم حیات پس از مرگ است که قرآن کریم در موارد متعدد آن را ابطال نموده است . نقل شده که روزی ابی بن کعب (یا عاص بن وائل) که منکر معاد بوده است در بیابان قطعه ای استخوان پوسیده پیدا کرد و فکر کرد که دلیل محکمی برای عقیده اش پیدا کرده است . با تکبر و غرور قطعه استخوان را برداشت، در حالی که با خود می گفت: «لاخصمن محمدا; با محمد صلی الله علیه و آله به دشمنی برمی خیزم .» به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و فریاد زد: بگو ببینم چه کسی قدرت دارد بر این استخوان پوسیده لباس حیات بپوشاند؟! سپس قسمتی از آن استخوان را پودر کرد و بر زمین پاشید . در این هنگام، این آیه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد: «وضرب لنا مثلا ونسی خلقه قال من یحیی العظام وهی رمیم » (8); «برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت چه کسی این استخوانها را زنده می کند در حالی که پوسیده است .» خداوند با عبارت «ونسی خلقه » پاسخ محکمی به منکرین معاد داده است; به این معنی که اگر آن شخص خلقت خود را فراموش نمی کرد و توجه می کرد که خداوند او را از هیچ آفریده است، چنین استبعادی نمی کرد; چرا که خلقت اولیه بسی سخت تر از خلقت مجدد است .
هیچ گاه انسان به وسیله مرگ، نابود و فانی نمی شود تا نتوان به زیارت او رفت و او را واسطه قرار داد; چنان که خداوند متعال می فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون » ; (9) «[ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگان اند; بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند .»
2 . بخشی از این شبهه زاییده فکر وهابیت است که قصد دارند با پوشاندن لباس بدعت و شرک بر قامت زیارت و استشفاء و تبرک جستن به قبور اولیای الهی، این مسئله مهم اعتقادی را خدشه دار کنند; لذا دولت وهابی سعودی برای جلوگیری از انجام این امور، مامورانی را در لباس آمران به معروف و ناهیان از منکر در اطراف این مقابر شریف مستقر کرده که با کمال خشونت و گاه در لباس اخلاق و نصیحت با زائران این مشاهد مشرفه رفتار می کنند . استدلال آنان این است که بوسیدن قبور و ضرائح و تبرک جستن به آنها نوعی عبادت نسبت به آنها محسوب می شود و حال آنکه عبادت مخصوص خداست .
پاسخ آنها این است که اگر هر احترام و بوسیدنی عبادت بود، لازم می آمد بوسیدن اطفال و کتاب خدا هم شرک و حرام باشد . روشن است که هیچ مسلمانی به وسیله زیارت و بوسیدن مقابر شریفه، قصدش این نیست که به آنان نسبت خدایی بدهد و آنان را عبادت کند تا شرک لازم بیاید . تبرک جستن به آثار و قبور اولیای الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در متون تاریخی و روایی به طور متعدد نقل شده است . که در ادامه به مواردی از آنها در کتب اهل سنت اشاره می کنیم:
الف) سائب بن یزید نقل می کند: خاله ام مرا خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برد و گفت: فرزند خواهرم بیمار است . آن حضرت وضو گرفت و از خدا برای من طلب خیر وسلامتی نمود و در زمانی که وضو می گرفت، از آب وضویش نوشیدم . (10)
ب) مسلم در صحیح خود از انس نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله سر خود را می تراشید و یارانش در اطرافش بودند و هر تاری از موی ایشان در دست یکی از یاران بود . (11)
ج) صحابی جلیل القدر، بلال حبشی که به عللی مدینه را ترک کرد و در نواحی شمال به امر مرزبانی مشغول بود، در خواب دید که پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای بلال! آیا وقت آن نرسیده است که ما را زیارت کنی؟ وی با حالت اندوه از خواب بیدار شد و بر مرکب خود سوار شد و آهنگ مدینه کرد . هنگامی که کنار قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، شروع به گریه کرد و صورت خود را بر قبر می مالید و وقتی حسن و حسین علیهم السلام را دید هر دو را بوسید . (12)
زیارت بارگاه رضوی
فضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام در وصف نمی گنجد و قلم از تحریر آن عاجز است و انسانهای عادی را توان درک آن نیست . مشهد مقدس آن امام بزرگ محل نزول و صعود ملائک مقرب الهی است . در حدیثی از خود آن حضرت نقل شده که فرمودند: «ان بخراسان لبقعة یاتی علیها زمان تصیر مختلف الملائکة، فلا یزال فوج ینزل من السماء وفوج یصعد الی ان ینفخ فی الصور، فقیل له: یا ابن رسول الله وایة بقعة هذه؟ قال: هی بارض طوس وهی والله روضة من ریاض الجنة; (13) همانا در خراسان مکانی است که در آینده محل رفت و آمد فرشتگان خواهد شد . پیوسته گروهی از ملائک از آسمان به این مکان فرود می آیند و گروهی از آنجا به آسمان صعود می کنند تا زمانی که در صور دمیده شود . به ایشان عرض شد: ای فرزند رسول خدا! این چه مکانی است؟ ایشان فرمودند: این مکان در سرزمین طوس واقع شده و به خدا قسم! باغی از باغهای بهشت است .»
مصاف عالم امکان زملک تا ملکوت
که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت
همین عظمت و بزرگی، زیارت آن مرقد شریف را دارای آثار و برکاتی کرده که در ادامه قطره ای از آن اقیانوس فضائل را ذکر می کنیم و جان خسته از فراقمان را طراوت می بخشیم:
1 . مهم ترین فضیلت زیارت آن امام همام علیه السلام انس و همنشینی با آن امام است . چه ندارد آن که رضا دارد و چه دارد آن که از رضا محروم است .
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتیست که از روزگار هجران گفت
2 . از آنجا که علی بن موسی الرضا علیه السلام مظهر کرامت و بزرگی است، هر کس که به زیارت ایشان برود، در دنیای پس از مرگ که دیار فقر و نیاز است، با کمال لطف و مهربانی به دیدار او خواهد آمد . ابن اسحاق نهاوندی نقل می کند که امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنی علی بعد داری اتیته یوم القیامة فی ثلاث مواطن حتی اخلصه من اهوالها اذا تطایرت الکتب یمینا وشمالا، وعند الصراط، وعند المیزان; (14) کسی که با وجود دوری مرقدم مرا زیارت کند، روز قیامت در سه مکان به دیدارش می روم تا او را از سختی آن روز نجات دهم; در آن زمان که نامه های اعمال خوب و بد گشوده می شود، و هنگام عبور از پل صراط، و هنگام سنجیدن اعمال .»
3 . از فضائل دیگر این است که ثواب و اجر و پاداش زیارت آن حضرت با زیارت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برابر شده است . امام موسی بن جعفر علیهما السلام فرمودند:
«ان ابنی علیا مقتول بالسم ظلما مدفون الی جنب هارون بطوس من زاره کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (15) همانا پسرم، علی، با ظلم و جور به واسطه سم کشته می شود و در کنار هارون در طوس دفن خواهد شد . هر کس او را زیارت کند، مانند کسی است که پیامبر را زیارت کرده است .»
4 . زیارت قبر و مزار شریف آن حضرت برابر با ثواب هزار حج و هزار عمره است . امام رضا علیه السلام می فرماید: «فمن زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله وکتب الله له ثواب الف حجة مبرورة والف عمرة مقبولة; (16) هر کس که مرا در آن مکان زیارت کند، مانند کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است و خداوند ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول را برایش می نویسد .»
البته، ذکر دو نکته هم در اینجا ضروری است:
الف) ممکن است به ذهن خطور کند که چگونه ممکن است چنین ثواب عظیمی پاداش یک عمل به ظاهر ساده باشد؟
پاسخ این است که اسماء و صفات خداوند از جمله رحمان و رحیم بودن او بی نهایت است و باب لطف و رحمت او همیشه و در همه جا به روی انسانها گشوده است و یکی از درهای رحمت حق، مزار شریف ائمه اطهار علیهم السلام است و جای هیچ تعجبی نیست که خداوند برای تعظیم مقام آن بزرگواران چنین اجر و پاداشی قرار دهد; چنان که ثواب نماز جماعت هنگامی که مامومین از ده نفر تجاوز کنند، آن قدر زیاد است که هیچ کس جز ذات حق توان شمارش آن را ندارد . (17)
ب) در برخی روایات ثواب زیارت آن حضرت هفتاد حج یا بیشتر ذکر شده است .
علت این اختلاف را می توان در تفاوت زائرین آن حضرت و درک و معرفتی که نسبت به آن حضرت دارند، جستجو کرد . حالات افراد و زمانهای گوناگون نیز در کثرت و قلت ثواب تاثیر مستقیم دارد; چنان که گاهی شخص با توجه و حضور قلب بیشتری به زیارت آن امام علیه السلام می رود و یا در زمانهای مخصوص مثل شب قدر توفیق زیارت برای او حاصل می شود .
5 . ثواب جهاد و شهادت در راه خدا در جمله فضائل زیارت بارگاه رضوی است . روزی امام رضا علیه السلام که در سنین نوجوانی بودند از کنار پدرشان گذشتند، امام هفتم فرمودند: این فرزندم در سرزمین غربت از دنیا می رود . «فمن زاره مسلما لامره عارفا بحقه کان عندالله عزوجل کشهداء بدر; (18) کسی که او را زیارت کند در حالی که تسلیم به امر او بوده و معرفت به حق او داشته باشد، نزد خداوند، مانند شهداء بدر خواهد بود .»
6 . از دیگر آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهی و رهایی از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهی است . حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر; هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود .»
حمدان می گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می کنم: از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق; (19) هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند .»
همچنین علی بن مهزیار نقل می کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: «ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام; برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنة والله; (20) قسم به خدا! پاداش او بهشت است .»
آداب حضور
زیارت بارگاه و مشهد شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام اگر چه امری نیکوست، ولی شرائط و آدابی برای آن ذکر شده که عمل کردن به آنها موجب می شود، زیارت به درجات بالاتری از فضیلت برسد و شخص در زمره زائران واقعی آن امام قرار گیرد; چه اینکه عمل نکردن به آنها موجب نقصان ثواب و فضیلت خواهد شد .
اولین و مهم ترین ادب زیارت، پاکی و طهارت ظاهری و باطنی است و لازم است برای وارد شدن به آن مکان مقدس دل و جان خویش را پاک سازیم و با عمل به آواز خوش «فاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوی » ; (21) «نعلین (علاقه غیرخدایی) را از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدسی قدم نهادی .» خود را جهت کسب فضائل آن مکان شریف آماده نماییم .
از این رو، امر شده که هر گاه قصد کردی برای زیارت آن حضرت از خانه خارج شوی، غسل کن و در هنگام غسل چنین بگو: «اللهم طهرنی وطهرلی قلبی واشرح لی صدری واجر علی لسانی مدحتک والثناء علیک فانه لاقوة الا بک . اللهم اجعله لی طهورا وشفاء; (22) خدایا! مرا پاک کن و قلب مرا پاکیزه گردان و سینه ام را وسعت بخش و مدح و ثناء خودت را بر زبانم جاری ساز که قدرتی جز آنچه تو عطا کنی نیست . خداوندا! این زیارت را وسیله طهارت و سلامتی ام قرار ده .»
قابلیت و طهارتی که شخص در درون خویش ایجاد کرده، او را به کسب معنویات این زیارت موفق می نماید .
از دیگر آداب زیارت و تشرف به محضر آن امام، معرفت و شناخت مقام و منزلت و جایگاه ایشان است که خود راهی است برای رسیدن به درجات زائران حقیقی . بزنطی می گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: «ما زارنی احد من اولیائی عارفا بحقی الا تشفعت فیه یوم القیامة; (23) هیچ یک از اولیاء و پیروان من، مرا زیارت نمی کند، در حالی که به حق من معرفت دارد، مگر اینکه در روز قیامت او را شفاعت می کنم .»
حال ممکن است سؤال شود که حق امام چیست؟ امام موسی بن جعفر علیه السلام در این باره می فرماید: «فمن زاره فی غربته وهو یعلم انه امام بعد ابیه مفترض الطاعة من الله عزوجل کان کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله; (24) هر کس امام رضا را در [دیار] غربت زیارت کند، در حالی که اعتقاد دارد به اینکه امام واجب الطاعة بعد از پدرش از جانب خداوند است، مانند کسی است که پیامبر صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است .»
پس باید پرده غفلت را کنار زنیم و حق شناسانه به دیدارش رویم تا مبادا شیطان ما را این چنین بفریبد که معصیت خدای رضا را مرتکب شو و آنگاه با زیارت بنده خدا از غضب خدا در امان بمان . امام علیه السلام شفیع کسی می شود که اتصالش به جانب حق منقطع نگردد و در معاصی و گناهان غوطه ور نباشد . این که در طول زندگی گناه و معصیت را پیشه کنیم و امید شفاعت آن امام را در سر بپرورانیم از دسیسه های هولناک شیطان است که موجب می شود برخی، از شیعه و پیرو اهل بیت بودن، جز نامی را یدک نکشند و به این نام و عنوان دل خوش باشند .
کرامات رضوی
معجزات و کرامات امام رضا علیه السلام بیش از آن است که بتوان به شماره درآورد و نقل آن به حد تواتر رسیده است; چنان که شیخ حر عاملی می نویسد: «معجزات امام رضا علیه السلام از حد تواتر تجاوز کرده است .» (25) چه بسیار انسانهایی که با تشرف به بارگاه ملکوتی آن امام از دریای بی کران کرامت آن حضرت بهره و نصیبی برده اند که در ادامه برگهایی از تاریخ را ورق زده، مواردی چند از آن را نقل می کنیم:
الف) شیخ صدوق می گوید: وقتی رکن الدوله (یکی از وزرای حکومت آل بویه) را از رفتن به زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام باخبر ساختم، به من گفت: مرقد آن امام مشهد مبارکی است . بارها آن را زیارت کرده ام و حاجتهای زیادی از ایشان گرفته ام . هنگامی که به آنجا رفتی برای من دعا کن و به جای من زیارت نما که در آن مکان دعا اجابت می شود . (26)
ب) ابن ابی حاتم تمیمی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید: بارها او (علی بن موسی الرضا) را زیارت کردم . هر گاه مشکلی برایم پیش می آمد، نزد قبر او که صلوات خدا بر او و جدش باد، می رفتم و از خداوند برطرف شدن آن مشکل را طلب می کردم و خداوند به برکت آن امام دعایم را اجابت می کرد، و این امر را بارها تجربه کرده ام . خدا ما را بر محبت محمد پیامبر و اهل بیتش که صلوات خدا بر همه آنها باد بمیراند! (27)
ج) ابومنصور عبدالرزاق وقتی فهمید که حاکم طوس (معروف به بیوردی) فرزندی ندارد، به او گفت: چرا به زیارت امام رضا علیه السلام نمی روی تا در آنجا از خداوند فرزندی طلب کنی؟ من بارها در آنجا حوائجی از خداوند خواستم و خدا حاجاتم را به برکت آن امام عطا نمود . حاکم طوس می گوید: قصد مشهد کردم و به نزد امام رضا علیه السلام رفتم و از خداوند حاجتم را خواستم . خداوند فرزند پسری به من عطا کرد . (28)
نجوای عاشقانه
ای بالانشین که دریچه های آسمان به سمت رواقهای بارگاه تو باز می شود! تشنه شفاعت خویش را پیاله رضایتی ببخش و در سایه زیارت خوانی اش رضایش کن!
ای آبروی آسمان و زمین که همه منظومه ها گرد گنبد طلایی تو در طوافند! دلهای شب زده ما را به نور ایمان شکوفا کن و با حرف و حدیث خلوت خدا آشنا!
ای تمنای روشن آسمان! کمتر از آهوی بی پناه نیستم، مرا هم ضمانت کن! به سرا پرده خویشت بخوانم و هم صحبت کبوتران آستانه ات کن!
ای غریب نواز! زخمهای بی شماره ام به دستهای نوازش تو محتاج است . ای تکیه گاه هشتمین که دقیقه ها با آهنگ نقاره خانه تو کوک می شوند! بی پناه خویش را دریاب!
پی نوشت:
1) مائده/35 .
2) بحارالانوار، مجلسی، موسسة الوفاء، ج 97، ص 116 .
3) همان، ص 142 .
4) بقرة/30 .
5) تهذیب الاحکام، ج 6، ص 96، ح 1 (زیارت جامعه) .
6) کهف/104 .
7) ر . ک: کتاب خاطرات سیاسی تاریخی مستر همفر در کشورهای اسلامی، ترجمه علی کاظمی .
8) یس/78 .
9) آل عمران/169 .
10) صحیح البخاری، دارالجیل، بیروت، ج 4، ص 227 (از مهم ترین منابع روایی اهل سنت است و همان طور که از اسم آن روشن است تمام روایات آن را صحیح می شمارند) .
11) صحیح مسلم، ج 4، کتاب فضائل الصحابة (این کتاب نیز از مهم ترین منابع روایی اهل سنت است که به خاطر اعتقاد به صحت روایات آن نامش را صحیح نهاده اند) .
12) اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، ج 1، ص 208 (ابن اثیر یکی از بزرگان اهل سنت است که در قرن هفتم وفات یافته است) .
13) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، دارالعلم، قم، ج 2، ص 255; امالی شیخ صدوق، کتابخانه اسلامیة، ص 63; بحارالانوار، مجلسی، همان، ج 99، ص 31 .
14) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی، مکتبة الصدوق، ص 319; عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 255; بحارالانوار، همان، ص 40 .
15) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 260; وسائل الشیعه، ج 14، ص 558 .
16) بحارالانوار، ج 99، ص 44 .
17) این روایت را تمام مراجع در رساله های عملیه خود آورده اند . پس روشن می شود که این روایت از چه اعتبار و اهمیتی برخوردار است .
18) کامل الزیارات، ص 304; بحارالانوار، ج 99، ص 41 .
19) کامل الزیارات، ص 320; بحارالانوار، ج 99، ص 40 .
20) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مکتبة البوذر جمهری، ص 95; بحارالانوار، همان، ص 39 .
21) طه/12 .
22) بحارالانوار، ج 99، ص 44 .
23) امالی شیخ صدوقی، همان، ص 119; بحارالانوار، همان، ص 33 .
24) امالی شیخ صدوق، ص 587; بحارالانوار، ج 99، ص 42 .
25) اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، المطبعة العلمیة، ج 6، ص 117 .
26) عیون اخبار الرضا، ص 279; اثبات الهداة، ج 6، ص 103 .
27) کتاب الثقات، ابی حاتم تمیمی، دارالفکر، ج 8، ص 457 .
28) عیون اخبار الرضا، ص 279 .