حضرت محمد(ص) گوهر بیهمتای هستی - دانشکده فنی و مهندسی کبودرآهنگ
حضرت محمد(ص) گوهر بیهمتای هستی
چکیده
«محمد(ص) دیوانه نیست؟» عنوان مقالهای است که در یکی از سایتهای اینترنتی ارائه شده است. در این مقاله نویسنده بر آن است تا پیامبر اکرم(ص) را فردی معرفی کند که دارای بیماری روانی بوده و ادعای نبوت او به خاطر تلقین اطرافیانش بوده است. او بر ادعای خود شواهد نازلی را ارائه میدهد.
این نوشتار در پی آن است تا با توجه به زندگی بالنده پیامبر اکرم(ص) و تمسک به بیانات اندیشمندان غربی در خصوص شخصیت والای پیامبر اسلام، نادرستی و کذب این سخن را نشان داده و گوشهای از دریای عظیم این شخصیت جاودانه را برای مخاطب محترم بیان دارد.
مقدمه
در بخش اول این نوشتار تحت عنوان «تحول جاهلیت و دستاورد عظیم» به تعدادی از شبهات مقاله الحادی «محمد(ص) دیوانه نیست؟» پرداخته شد و در این بخش به تعدادی دیگر از شبهات مقاله مذکور پرداحته خواهد شد؛ این شبهات عبارتند از:
1- پیامبر، دینی از ناحیه خود نداشت و دین را از یهودیان و صابئین و مسیحیان آموخته بود؛ اما آنچه میگفت برای مشرکان جدید بود. پیامبر احکام و دستورات هر دستهای را برای دسته دیگر میگفت. اساسا او نمیتوانست پیامبری خود را به مشرکان نشان دهد. پیامبران قبلی همه معجزه داشتند اما او نمیتوانست معجزه بیاورد[!!!].
2- اسلام از زمان پیامبر تاکنون توسط بسیاری از علما و فقها و فلاسفه غنیسازی شده است و به همین دلیل چهره حقیقی پیامبر قابل شناخت نمیباشد. باورهای دینی که ما با آنها آشنا هستیم بسیار مضحک است. مثلا مسلمانان جریان آمدن خدا بر روی زمین و کشتی گرفتن افراد با خدا را -که جزء باورهای مسیحی است- مضحک میدانند؛ از آن طرف، جریان صحبت حیوانات با پیامبر که در قرآن مسلمانان بیان شده است نیز مضحک است و پایه علمی ندارد.
افسانههای دروغین
کسانی که شخصیت جهانی دارند برای اینکه آیندگان از خصوصیات زندگی آنها آگاه شوند، نویسندگان و یاران و علاقهمندان آنها حوادث و تاریخ زندگی آنان را تا حد امکان ضبط میکنند. تاریخ، شخصیتی مانند پیامبر اسلام را سراغ ندارد، که خصوصیات زندگی او بسان وی مضبوط باشد و یاران و علاقهمندان او تمام جزئیات زندگی وی را ثبت و ضبط کنند.
این علاقه همانطور که به ضبط حوادث و جزئیات زندگی پیامبر بزرگ اسلام کمک نموده، احیانا سبب شده است که پیرایههائی به کتاب زندگی وی بسته شود. البته این کارها از دوستان نادان دور نیست، تا چه رسد به دشمنان دانا. از این نظر لازم است که در تحلیل حوادث زندگی وی احتیاط را از دست نداده و از سنجش حوادث با موازین دقیق تاریخی غفلت نورزیم.[1]
دانشمند مصری دکتر "هیکل" بیان میدارد که گروهی روی عداوت یا دوستی، دروغهائی در تاریخ زندگی آن حضرت وارد ساختهاند.[2]
در برابر این افسانهها، پیشوایان شیعه با تمام قدرت مقاومت کرده و بر همه قلم سرخ کشیدهاند؛ مثلا آنگاه که زراره از امام صادق(ع) میپرسد چرا پیامبر آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد نترسید و آن را از وسوسههای شیطان ندانست؟ امام فرمود: خداوند بر پیامبر خود سکینه و آرامش فرستاد و آنچه از جانب خداوند میرسید به گونهای بود مثل اینکه میبیند.[3]
یکی از معیارهای بسیار مناسبی که در آیین اسلام به منظور تشخیص مطالب جعلی وجود دارد قرآن است. قرآن معجزهای بینظیر از وقت نزول تا عصر کنونی است که مطالب آن از گزند پیرایههای مختلف در امان بوده و با ترازوی آن میتوان درباره مطالب مختلف از جمله نسبتهایی که به انبیاء داده میشود به داوری پرداخت. قرآن درباره پیامبر اکرم میفرماید: «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»[4] یعنی سخنان او از روی هوا و هوس نیست و جز به وحی و حقایقی که از طرف خدای متعال دریافت میکند سخنی نمیگوید. بنابراین جریان "ورقه"، خودکشی پیامبر بعد از دریافت اولین وحی و ... همه داستانهایی ساختگی هستند.
اشتباه نویسنده از اینجا ناشی میشود که شواهد ادعای خود را از میان افسانهها و مطالب ساختگی گزینش کرده است. وی در تحلیل زندگی پیامبر تنها به این مطالب نادرست بسنده کرده، به سایر مطالب دیگر درباره پیامبر اسلام و معجزات ایشان و غیره توجهی نکرده است. بدون شک چنین تحلیلی کاملا نادرست است و هیچگونه ارزش معرفتی درستی در بر نخواهد داشت.
سخن اندیشمندان مغرب زمین درباره پیامبر اسلام
خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
در این قسمت به برخی از دیدگاهها و داوریهایی که از سر انصاف و آگاهی و با زبان و قلم اندیشمندان منصف و مستقل مغربزمین منتشر شده است، اشاره میشود تا بیهمتایی این گوهر هستی بهتر نمایان شود. اینان به ستایشهای محققانه از شخصیت والای حضرت محمد(ص)، طرد و تکذیب اتهامات عامیانه و کینه توزانه و دفاع از اوصاف برجسته و کمالات وجودی پیامبر عظیمالشأن اسلام پرداختهاند.
الف) گوته (شاعر و متفکر آلمانی)
محمد(ص) به عنوان انسانی خارقالعاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری است از بهشتی که محمد(ص) در کتابش قرآن، نوید برخورداری از آن را داده است.[5]
ب ) توماس کارلایل (فیلسوف معروف انگلیسی)
محمد(ص) در عربستان از همان کودکی به عنوان شخصیتی امین و صادق، مهربان و خوشرو ، خوش صبحت، سخی و بلند نظر، با ملاحظه و فروتن شناخته میشد. وی میافزاید: محمد(ص) انسانی بود حقیقتجو و وفادار. کسی که در رفتار و گفتار و اندیشههایش جانب صداقت را رعایت میکرد. این فرزند رئوف و دریا دل کویر نسبتا کم حرف بود. هنگامی که چیزی برای گفتن نبود خاموش میماند، لیکن به هنگام سخن گفتن، سخنانش بجا عاقلانه و سرشار از صمیمیت بود.[6]
او میگوید: اینها تنها مشتی هتاکی و ناسزاگویی از سوی غرب است که چنین نابهنجاریهای رفتاری را به محمد(ص) نسبت میدهند.[7]
کارلایل به مخاطبان خود این نکته را خاطر نشان میکند که از آغاز تا پایان حیات هیچگونه تناقضی در رفتار محمد(ص) مشاهده نمیشود. محمد(ص) در سراسر عمر خود علیه خشونت، بی بند و باری، خود کامگی، جاه طلبی و بی عدالتی جنگیده بود. محمد(ص) قوانین مدنی و اخلاقی را عرضه کرد تا وحشیگری و ددمنشی را بر اندازد و بی قانونی و هرج و مرج را با نظم و تمدن جایگزین سازد. کتابش قرآن بر خلاف اعتقادات رایج در اروپا، اصول ضد اخلاقی و بی بند و باری را آموزش نمیداد بلکه در حقیقت یک زندگی فوقالعاده کنترل شده، منظم و اخلاقی را که مطابق با خواست خدا بود، جزء وظایف و تکالیف دینی و انسانی مسلمانان میدانست.[8]
ج) کنت دوبولنویلیه
وی در اثر خود تحت عنوان «زندگی محمد(ص)» که در سال 1782 منتشر شد میگوید:
اسلام دینی فطری، اصیل، ساده و منطقی است. همچنین ایشان به تمجید پیامبر پرداخته و محمد(ص) را به عنوان قانونگذاری روشنفکر و خردمند معرفی میکند که صداقت و خلوص نیت وی در سادگی و صراحت دینش متجلی بود. او معتقد است که دو دیدگاه مسیحی نادرست وجود دارد: اول اینکه دین محمد(ص) بر اساس رجوع به عقل سلیم اروپایی مردود شناخته شده است در حالی که نظامی منطقیتر و عقلانیتر و قابل قبولتر از دین او از لحاظ عقل و خرد وجود ندارد. دوم اینکه محمد(ص) فردی غیر عادی و بدون تمدن بوده است. کنت بر این نکته اصرار دارد که محمد(ص) مردی بود نکته سنج و مردمدار که محسنات، ثبات قدم، شجاعت و بصیرت را دارا بود. کنت از قوانین و آداب و رسوم و سنن مسلمانان دفاع میکند و آنها را به عنوان آداب و رسومی خردمندانه و روشن و قابل فهم معرفی میکند.[9]
د) آر وی سی بادل
او از جمله محققانی است که سالها در بیابان در میان اعراب زیست تا بتواند احساسات و افکاری را که میتوانست شخصیت محمد(ص) را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم نماید. میگوید: آیا تمسخرهای ضد مسلمانان اروپایی بر عکس به خودشان بر نمیگردد؟ باید از خود پرسید چطور یک فرد ناسالم میتواند آیینی از خود به جای بگذارد که پس از مرگ وی اینچنین بالندگی و بسط و توسعه یابد؟ امروز شمار هواداران دین اسلام هر ساله ربع میلیون افزایش مییابد.[10]
ه) امیل درمینگهام، تاریخ نویس و خاورشناس فرانسوی
امروز کسی قدرت آن را ندارد که در اخلاص محمد(ص) شک و تردید کند؛ زیرا زندگی او بزرگترین دلیل بر اعتقاد او به پیامبریاش بود. رسالتی که در راه آن تمام زحمات را شجاعانه تحمل کرد و با آن همه عظمت و استعداد سرشار و بصیرت و تسلط بر نفس و اراده قوی و حسن تدبیر که داشت هرگز کسی به خود اجازه نمیداد چنین انسانی که به او وحی میشود و از مواهب خاصی برخوردار بود را جزء جنزدگان بداند. آنان که این مرض را به او نسبت میدهند بسیار در غفلت و خیالند. زیرا زندگی محمد(ص) قبل از بعثت زندگی موزون و منظمی بود همانگونه که بعد از آن چنین بود.[11]
و) جان دیون پورت دانشمند انگلیسی
بارها گفتهاند محمد (ص) غش کرده است! این از گفتههای بیاساس و نابهنجار یونانی است که خواستهاند به وسیله تهمت تاثیر عوارض این بیماری، پیام آور عقاید نوین را لکهدار ساخته و خصوصیات اخلاقی او را مورد نفرت و انزجار جهان مسیحیت قرار دهند.[12] ما میپرسیم: آیا ممکن است باور کنیم مردی که چنان اصلاحات بزرگ و پایداری را پدید آورد و مردمی را که قرنها در منجلاب بتپرستی غوطهور شده بودند و کودکان خود را میکشتند نجات داد، فریب کار بود یا تمام دوران زندگی او مقرون به نفاق بود؟ هرگز! [13]
چند نکته پایانی
نویسنده مقاله مورد بحث در ضمن نوشتار خود ادعاهای دیگری را بیان میدارد که به صورت کوتاه به اشکالات آنها اشاره میشود:
الف) وی میگوید: علما، فلاسفه و فقها بودهاند که اسلام را غنی کردهاند (و اصل دین محتوای چندانی نداشته است). این سخن، مدعای بدون دلیل و سخنی کاملا نادرست است. با رجوع به قرآن کریم و منابع غنی اسلام که از پیامبر اکرم و اوصیاء او به ما رسیده است محتوای غنی این دین به خوبی روشن میشود. درست است که در طول تاریخ، عالمان راستین برای حفظ دین و کشف زوایای آن تلاشهای فراوانی نمودهاند اما همه این تلاشها در جهت پردهبرداری از حقایق این دین بوده است. عالمان دینی توانستهاند با توجه به اصول و مطالبی که در این دین بیان شده است پاسخهای مناسب به نیازهای بشر معاصر را بدهند. هرگز آنها شریعتی را از طرف خود نیفزودهاند بلکه این ویژگی منحصر به فرد آیین پیامبر است که قادر است بشریت را در همه دورانها و مکانها به بهترین نحو اداره کند.[14]
ب) جای تعجب است که نویسنده میگوید پیامبر اکرم(ص) نمیتوانسته معجزه بیاورد. در حالی که اگر ایشان اندکی به کتب تاریخی معتبر مراجعه میکردند معجزات بسیاری که در حد تواتر از آن حضرت نقل شده را مشاهده میکردند. معجزاتی مانند اخبار از غیب، شق القمر، معراج به آسمان، مباهله پیامبر با اهل کتاب و... که از مسلمات تاریخی میباشد.[15] از همه بالاتر «قرآن»، معجزه جاودانه پیامبر اکرم که در دسترس همگان میباشد و هم اکنون هم ندای اعجاز و تحدی آن بلند است. چگونه چنین معجزه عظیمی که قرنهاست خود میگوید ای انسانها اگر در اعجاز من شک دارید دست به دست هم دهید و سورهای مانند من را بیاورید، از نظر نویسنده مخفی مانده است. بشری که از نظر تکنولوژی و علم تا آن سطح رشد کرده که نزدیک است در کرات دیگر سکونت کند چگونه در برابر قرآن ناتوان مانده است؟ آیا همین مطلب، آفتاب روشنی نیست برای کسانی که به دنبال حقیقت هستند؟ آیا همین دلیل روشن و محکم، کافی نیست تا نویسنده و انسانهای خفته دیگر را که وجود خدای متعال را انکار میکنند، بیدار سازد تا بتوانند مسیر حقیقت را بیابند؟
ج) نویسنده ادعا میکند همه باورهای دینی مضحک است. در واقع آنچه مضحک به نظر میرسد همان خرافات و اضافاتی است که انسانها بر دین حقیقی وارد کردهاند نه باورهای درست دینی. دین اسلام که دین آخرین فرستاده الهی میباشد - آن هم بر اساس مذهب اهل بیت پیامبر(ص) - از چنین خرافاتی پیراسته است. هیچیک از دستورات الهی دین اسلام عقلستیز نیست. هیچ مسالهای در دین اسلام مخالف عقل نمیباشد (هر چند پارهای از مسائل آن به اعتراف خود عقل از حیطه درک او خارج است). اسلام عقل را محترم و آن را پیامبر باطنی خدا میشمارد. اصول دین جز با تحقیق عقلانی پذیرفته نیست. در فروع دین، عقل یکی از منابع اجتهاد است. مبارزه اسلام با هر نوع مستی و حرمت استعمال امور مستکننده مطلقاً، به علت ضدیت با ضد عقل هاست.[16]
د) در باب معجزه و کارهای خارقالعاده و اشکال بر علمی بودن آن باید گفت حقیقت این است که کارهایی که بشر با ابزار و آلات علمی انجام میدهد پیامبران میتوانند آن را با عنایت پروردگار بدون اسباب ظاهری و خارجی انجام دهند. خدایی که تمام هستی از آن اوست و سازنده این نظام شگفتانگیز است میتواند در این عالم هرگونه تصرفی که اراده کرده است انجام دهد. اساسا حساب معجزه از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جداست و ما نباید توانایی خدا را مانند قدرت خود محدود بدانیم. زنده کردن مردگان، اژدها شدن عصا، سخن گفتن با حیوانات و زنده نگاهداشتن یونس در شکم ماهی در قعر دریاها که در کتاب آسمانی مورد تصدیق قرار گرفته است همه گویای این حقیقت است.
نتیجهگیری
1- درباره پیامبر اکرم(ص) اندیشمندان بسیاری از سراسر جهان با عقاید مختلف به سخن پرداختهاند و شخصیت والا و آیین بلند او را ستودهاند که نادرستی اتهامات کینه توزانه به پیامبر را به خوبی روشن مینماید.
2- قرآن و منابع اسلام که از پیامبر اکرم و اوصیاء به ما رسیده است دارای محتوایی غنی است و گفتار عالمان راستین در جهت پردهبرداری از حقایق این دین بوده است.
3- در کتب تاریخی معجزات بسیاری در حد تواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که «قرآن» در راس آنها و در دسترس همگان میباشد.
4- هیچ مسالهای در دین اسلام مخالف عقل نمیباشد هر چند پارهای از مسائل آن به اعتراف خود عقل از حیطه درک آن خارج است.
5- حقیقت این است که کارهایی که بشر با ابزار و آلات علمی انجام میدهد پیامبران میتوانند آن را با عنایت پروردگار بدون اسباب ظاهری و خارجی انجام دهند. در حقیقت، حساب معجزه از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جداست و ما نباید توانایی خدا را مانند قدرت خود محدود بدانیم.
مطالب مرتبط:
محمد(ص) گوهر بیهمتای هستی (1)
کتابنامه
قرآن کریم
1) رضوانی، علی اصغر؛ پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، قم، ستاره، 1387.
2) سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، 1385، چاپ 23.
3) شهید مطهری، مرتضی؛ مجموعهآثار، قم، انتشارات صدرا، 1385ش.
4) صمیمی، مینو؛ محمد(ص) در اروپا، ترجمه عباس مهر پویا، تهران، اطلاعات، 84، دوم.
[1] آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص 221.
[2] فروغ ابدیت، ص 223.
[3] همان، ص 226 به نقل از بحار ج 18 ص 262.
[4] سوره نجم : 3 و 4 .
[5] محمد(ص) در اروپا، ص 17.
[6] فروغ ابدیت، ص 346.
[7] همان، ص 348.
[8] همان، ص 356.
[9] محمد(ص) در اروپا، ص 285.
[10] همان، ص 482.
[11] حیات محمد(ص)، ص 280-282 ( به نقل از پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، ص 126) .
[12] عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)، ص 13 ( به نقل از پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، ص 119) .
[13] عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)، ص 210 با اقتباس.
[14] برای مطالعه بیشتر به کتاب «اسلام و نیازهای زمان» از استاد شهید مطهری مراجعه شود.
[15] برای مطالعه در این زمینه به کتاب «اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات» از شیخ حر عاملی مراجعه شود. ایشان در سه جلد معجزات پیامبر را از شیعه و اهل سنت نقل کردهاند.
[16] مجموعهآثار[شهید مطهری]، ج2، ص 245.