حضرت محمد‎(ص) گوهر بی‎همتای هستی

25 Dec 2015
کد خبر : 6728025
تعداد بازدید : 671

«لَقَدْ مَنَّ الّلهُ عَلَی الْمُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ یَتْلوُا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ...» «خداوند متعال بر مؤمنان عالم منت نهاد که رسولی را از ارواح و نفوس آنان برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان تلاوت و ایشان را از گزند تیرگی و تباهی تطهیر، و به کتاب و حکمت آگاهشان کند، گر چه قبل از رسالت رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ در گمراهی روشن بودند.»

حضرت محمد(ص) گوهر بیهمتای هستی
چکیده
«محمد(ص) دیوانه نیست؟» عنوان مقاله‎ای است که در یکی از سایت‎های اینترنتی ارائه شده است. در این مقاله نویسنده بر آن است تا پیامبر اکرم(ص) را فردی معرفی کند که دارای بیماری روانی بوده و ادعای نبوت او به خاطر تلقین اطرافیانش بوده است. او بر ادعای خود شواهد نازلی را ارائه می‌دهد.
این نوشتار در پی آن است تا با توجه به زندگی بالنده پیامبر اکرم(ص) و تمسک به بیانات اندیشمندان غربی در خصوص شخصیت والای پیامبر اسلام، نادرستی و کذب این سخن را نشان داده و گوشه‎ای از دریای عظیم این شخصیت جاودانه را برای مخاطب محترم بیان دارد.

مقدمه
در بخش اول این نوشتار تحت عنوان «تحول جاهلیت و دستاورد عظیم» به تعدادی از شبهات مقاله الحادی «محمد(ص) دیوانه نیست؟» پرداخته شد و در این بخش به تعدادی دیگر از شبهات مقاله مذکور پرداحته خواهد شد؛ این شبهات عبارتند از:
1- پیامبر، دینی از ناحیه خود نداشت و دین را از یهودیان و صابئین و مسیحیان آموخته بود؛ اما آنچه می‌گفت برای مشرکان جدید بود. پیامبر احکام و دستورات هر دسته‎ای را برای دسته دیگر می‌گفت. اساسا او نمی‎توانست پیامبری خود را به مشرکان نشان دهد. پیامبران قبلی همه معجزه داشتند اما او نمی‎توانست معجزه بیاورد[!!!].
2- اسلام از زمان پیامبر تاکنون توسط بسیاری از علما و فقها و فلاسفه غنی‎سازی شده است و به همین دلیل چهره حقیقی پیامبر قابل شناخت نمی‎باشد. باورهای دینی که ما با آن‎ها آشنا هستیم بسیار مضحک است. مثلا مسلمانان جریان آمدن خدا بر روی زمین و کشتی گرفتن افراد با خدا را -که جزء باورهای مسیحی است- مضحک می‌دانند؛ از آن طرف، جریان صحبت حیوانات با پیامبر که در قرآن مسلمانان بیان شده است نیز مضحک است و پایه علمی ندارد.

افسانههای دروغین
کسانی که شخصیت جهانی دارند برای اینکه آیندگان از خصوصیات زندگی آنها آگاه شوند، نویسندگان و یاران و علاقه‎مندان آنها حوادث و تاریخ زندگی آنان را تا حد امکان ضبط می‌کنند. تاریخ، شخصیتی مانند پیامبر اسلام را سراغ ندارد، که خصوصیات زندگی او بسان وی مضبوط باشد و یاران و علاقه‎مندان او تمام جزئیات زندگی وی را ثبت و ضبط کنند.
این علاقه همان‎طور که به ضبط حوادث و جزئیات زندگی پیامبر بزرگ اسلام کمک نموده، احیانا سبب شده است که پیرایه‎هائی به کتاب زندگی وی بسته شود. البته این کارها از دوستان نادان دور نیست، تا چه رسد به دشمنان دانا. از این نظر لازم است که در تحلیل حوادث زندگی وی احتیاط را از دست نداده و از سنجش حوادث با موازین دقیق تاریخی غفلت نورزیم.[1]
دانشمند مصری دکتر "هیکل" بیان می‌دارد که گروهی روی عداوت یا دوستی، دروغ‎هائی در تاریخ زندگی آن حضرت وارد ساخته‎اند.[2]
در برابر این افسانه‎ها، پیشوایان شیعه با تمام قدرت مقاومت کرده و بر همه قلم سرخ کشیده‎اند؛ مثلا آن‎گاه که زراره از امام صادق(ع) می‌پرسد چرا پیامبر آن‎گاه که جبرئیل بر او نازل شد نترسید و آن را از وسوسه‎های شیطان ندانست؟ امام فرمود: خداوند بر پیامبر خود سکینه و آرامش فرستاد و آن‎چه از جانب خداوند می‌رسید به گونه‎ای بود مثل اینکه می‌بیند.[3]
یکی از معیارهای بسیار مناسبی که در آیین اسلام به منظور تشخیص مطالب جعلی وجود دارد قرآن است. قرآن معجزه‎ای بی‎نظیر از وقت نزول تا عصر کنونی است که مطالب آن از گزند پیرایه‎های مختلف در امان بوده و با ترازوی آن می‎توان درباره مطالب مختلف از جمله نسبت‎هایی که به انبیاء داده می‎شود به داوری پرداخت. قرآن درباره پیامبر اکرم می‎فرماید: «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»[4] یعنی سخنان او از روی هوا و هوس نیست و جز به وحی و حقایقی که از طرف خدای متعال دریافت می‎کند سخنی نمی‎گوید. بنابراین جریان "ورقه"، خود‎کشی پیامبر بعد از دریافت اولین وحی و ... همه داستان‎هایی ساختگی هستند.
اشتباه نویسنده از اینجا ناشی می‌شود که شواهد ادعای خود را از میان افسانه‎ها و مطالب ساختگی گزینش کرده است. وی در تحلیل زندگی پیامبر تنها به این مطالب نادرست بسنده کرده‎، به سایر مطالب دیگر درباره پیامبر اسلام و معجزات ایشان و غیره توجهی نکرده‎ است. بدون شک چنین تحلیلی کاملا نادرست است و هیچ‎گونه ارزش معرفتی درستی در بر نخواهد داشت.

سخن اندیشمندان مغرب زمین درباره پیامبر اسلام
خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
در این قسمت به برخی از دیدگاه‎ها و داوری‎هایی که از سر انصاف و آگاهی و با زبان و قلم ‎اندیشمندان منصف و مستقل مغرب‎زمین منتشر شده است، اشاره می‌شود تا بی‎همتایی این گوهر هستی بهتر نمایان شود. اینان به ستایش‎های محققانه از شخصیت والای حضرت محمد(ص)، طرد و تکذیب اتهامات عامیانه و کینه توزانه و دفاع از اوصاف برجسته و کمالات وجودی پیامبر عظیم‎الشأن اسلام پرداخته‎اند.
الف) گوته (شاعر و متفکر آلمانی)
محمد(ص) به عنوان انسانی خارق‎العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه قلبم، مسخر تصویری است از بهشتی که محمد(ص) در کتابش قرآن، نوید برخورداری از آن را داده است.[5]

ب ) توماس کارلایل (فیلسوف معروف انگلیسی)
محمد(ص) در عربستان از همان کودکی به عنوان شخصیتی امین و صادق، مهربان و خوش‎رو ، خوش صبحت، سخی و بلند نظر، با ملاحظه و فروتن شناخته می‌شد. وی می‌افزاید: محمد(ص) انسانی بود حقیقت‎جو و وفادار. کسی که در رفتار و گفتار و‎ اندیشه‎هایش جانب صداقت را رعایت می‌کرد. این فرزند رئوف و دریا دل کویر نسبتا کم حرف بود. هنگامی که چیزی برای گفتن نبود خاموش می‌ماند، لیکن به هنگام سخن گفتن، سخنانش بجا عاقلانه و سرشار از صمیمیت بود.[6]
او می‌گوید: اینها تنها مشتی هتاکی و ناسزاگویی از سوی غرب است که چنین نابهنجاری‎های رفتاری را به محمد(ص) نسبت می‌دهند.[7]
کارلایل به مخاطبان خود این نکته را خاطر نشان می‌کند که از آغاز تا پایان حیات هیچ‎گونه تناقضی در رفتار محمد(ص) مشاهده نمی‎شود. محمد(ص) در سراسر عمر خود علیه خشونت، بی بند و باری، خود کامگی، جاه طلبی و بی عدالتی جنگیده بود. محمد(ص) قوانین مدنی و اخلاقی را عرضه کرد تا وحشیگری و ددمنشی را بر اندازد و بی قانونی و هرج و مرج را با نظم و تمدن جایگزین سازد. کتابش قرآن بر خلاف اعتقادات رایج در اروپا، اصول ضد اخلاقی و بی بند و باری را آموزش نمی‎داد بلکه در حقیقت یک زندگی فوق‎العاده کنترل شده، منظم و اخلاقی را که مطابق با خواست خدا بود، جزء وظایف و تکالیف دینی و انسانی مسلمانان می‌دانست.[8]
ج) کنت دوبولنویلیه
وی در اثر خود تحت عنوان «زندگی محمد(ص)» که در سال 1782 منتشر شد می‌گوید:
اسلام دینی فطری، اصیل، ساده و منطقی است. همچنین ایشان به تمجید پیامبر پرداخته و محمد(ص) را به عنوان قانون‎گذاری روشنفکر و خردمند معرفی می‎کند که صداقت و خلوص نیت وی در سادگی و صراحت دینش متجلی بود. او معتقد است که دو دیدگاه مسیحی نادرست وجود دارد: اول اینکه دین محمد(ص) بر اساس رجوع به عقل سلیم اروپایی مردود شناخته شده است در حالی که نظامی منطقی‎تر و عقلانی‎تر و قابل قبول‎تر از دین او از لحاظ عقل و خرد وجود ندارد. دوم اینکه محمد(ص) فردی غیر عادی و بدون تمدن بوده است. کنت بر این نکته اصرار دارد که محمد(ص) مردی بود نکته سنج و مردم‎دار که محسنات، ثبات قدم، شجاعت و بصیرت را دارا بود. کنت از قوانین و آداب و رسوم و سنن مسلمانان دفاع می‌کند و آنها را به عنوان آداب و رسومی خردمندانه و روشن و قابل فهم معرفی می‌کند.[9]
د) آر وی سی بادل
او از جمله محققانی است که سال‎ها در بیابان در میان اعراب زیست تا بتواند احساسات و افکاری را که می‌توانست شخصیت محمد(ص) را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم نماید. می‌گوید: آیا تمسخر‎های ضد مسلمانان اروپایی بر عکس به خودشان بر نمی‎گردد؟ باید از خود پرسید چطور یک فرد ناسالم می‌تواند آیینی از خود به جای بگذارد که پس از مرگ وی این‎چنین بالندگی و بسط و توسعه یابد؟ امروز شمار هواداران دین اسلام هر ساله ربع میلیون افزایش می‌یابد.[10]
ه) امیل درمینگهام، تاریخ نویس و خاورشناس فرانسوی
امروز کسی قدرت آن را ندارد که در اخلاص محمد(ص) شک و تردید کند؛ زیرا زندگی او بزرگترین دلیل بر اعتقاد او به پیامبری‎اش بود. رسالتی که در راه آن تمام زحمات را شجاعانه تحمل کرد و با آن همه عظمت و استعداد سرشار و بصیرت و تسلط بر نفس و اراده قوی و حسن تدبیر که داشت هرگز کسی به خود اجازه نمی‎داد چنین انسانی که به او وحی می‌شود و از مواهب خاصی برخوردار بود را جزء جن‎زدگان بداند. آنان که این مرض را به او نسبت می‌دهند بسیار در غفلت و خیالند. زیرا زندگی محمد(ص) قبل از بعثت زندگی موزون و منظمی بود همان‎گونه که بعد از آن چنین بود.[11]
و) جان دیون پورت دانشمند انگلیسی
بارها گفته‎اند محمد (ص) غش کرده است! این از گفته‎های بی‎اساس و نابهنجار یونانی است که خواسته‎اند به وسیله تهمت تاثیر عوارض این بیماری، پیام آور عقاید نوین را لکه‎دار ساخته و خصوصیات اخلاقی او را مورد نفرت و انزجار جهان مسیحیت قرار دهند.[12] ما می‌پرسیم: آیا ممکن است باور کنیم مردی که چنان اصلاحات بزرگ و پایداری را پدید آورد و مردمی را که قرن‎ها در منجلاب بت‎پرستی غوطه‎ور شده بودند و کودکان خود را می‌کشتند نجات داد، فریب کار بود یا تمام دوران زندگی او مقرون به نفاق بود؟ هرگز! [13]

چند نکته پایانی
نویسنده مقاله مورد بحث در ضمن نوشتار خود ادعاهای دیگری را بیان می‌دارد که به صورت کوتاه به اشکالات آن‎ها اشاره می‌شود:
الف‌) وی می‌گوید: علما، فلاسفه و فقها بوده‎اند که اسلام را غنی کرده‎اند (و اصل دین محتوای چندانی نداشته است). این سخن، مدعای بدون دلیل و سخنی کاملا نادرست است. با رجوع به قرآن کریم و منابع غنی اسلام که از پیامبر اکرم و اوصیاء او به ما رسیده است محتوای غنی این دین به خوبی روشن می‌شود. درست است که در طول تاریخ، عالمان راستین برای حفظ دین و کشف زوایای آن تلاش‎های فراوانی نموده‎اند اما همه این تلاش‎ها در جهت پرده‎برداری از حقایق این دین بوده است. عالمان دینی توانسته‎اند با توجه به اصول و مطالبی که در این دین بیان شده است پاسخ‎های مناسب به نیازهای بشر معاصر را بدهند. هرگز آنها شریعتی را از طرف خود نیفزوده‎اند بلکه این ویژگی منحصر به فرد آیین پیامبر است که قادر است بشریت را در همه دوران‎ها و مکان‎ها به بهترین نحو اداره کند.[14]
ب‌) جای تعجب است که نویسنده می‌گوید پیامبر اکرم(ص) نمی‎توانسته معجزه بیاورد. در حالی که اگر ایشان ‎اندکی به کتب تاریخی معتبر مراجعه می‌کردند معجزات بسیاری که در حد تواتر از آن حضرت نقل شده را مشاهده می‌کردند. معجزاتی مانند اخبار از غیب، شق القمر، معراج به آسمان،‌ مباهله پیامبر با اهل کتاب و... که از مسلمات تاریخی می‌باشد.[15] از همه بالاتر «قرآن»، معجزه جاودانه پیامبر اکرم که در دسترس همگان می‌باشد و هم اکنون هم ندای اعجاز و تحدی آن بلند است. چگونه چنین معجزه عظیمی که قرن‎هاست خود می‌گوید ‎ای انسانها اگر در اعجاز من شک دارید دست به دست هم دهید و سوره‎ای مانند من را بیاورید، از نظر نویسنده مخفی مانده است. بشری که از نظر تکنولوژی و علم تا آن سطح رشد کرده که نزدیک است در کرات دیگر سکونت کند چگونه در برابر قرآن ناتوان مانده است؟ آیا همین مطلب، آفتاب روشنی نیست برای کسانی که به دنبال حقیقت هستند؟ آیا همین دلیل روشن و محکم، کافی نیست تا نویسنده و انسان‎های خفته دیگر را که وجود خدای متعال را انکار می‌کنند، بیدار سازد تا بتوانند مسیر حقیقت را بیابند؟
ج) نویسنده ادعا می‌کند همه باور‎های دینی مضحک است. در واقع آن‎چه مضحک به نظر می‌رسد همان خرافات و اضافاتی است که انسان‎ها بر دین حقیقی وارد کرده‎اند نه باورهای درست دینی. دین اسلام که دین آخرین فرستاده الهی می‌باشد - آن هم بر اساس مذهب اهل بیت پیامبر(ص) - از چنین خرافاتی پیراسته است. هیچ‎یک از دستورات الهی دین اسلام عقل‎ستیز نیست. هیچ مساله‎ای در دین اسلام مخالف عقل نمی‎باشد (هر چند پاره‎ای از مسائل آن به اعتراف خود عقل از حیطه درک او خارج است). اسلام عقل را محترم و آن را پیامبر باطنی خدا می‏شمارد. اصول دین جز با تحقیق عقلانی پذیرفته نیست. در فروع دین، عقل یکی از منابع اجتهاد است. مبارزه اسلام با هر نوع مستی و حرمت استعمال امور مست‏کننده مطلقاً، به علت ضدیت با ضد عقل هاست.[16]
د) در باب معجزه و کارهای خارق‎العاده و اشکال بر علمی بودن آن باید گفت حقیقت این است که کارهایی که بشر با ابزار و آلات علمی انجام می‌دهد پیامبران می‌توانند آن را با عنایت پروردگار بدون اسباب ظاهری و خارجی انجام دهند. خدایی که تمام هستی از آن اوست و سازنده این نظام شگفت‎انگیز است می‌تواند در این عالم هرگونه تصرفی که اراده کرده است انجام دهد. اساسا حساب معجزه از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جداست و ما نباید توانایی خدا را مانند قدرت خود محدود بدانیم. زنده کردن مردگان، اژدها شدن عصا، سخن گفتن با حیوانات و زنده نگاه‎داشتن یونس در شکم ماهی در قعر دریاها که در کتاب آسمانی مورد تصدیق قرار گرفته است همه گویای این حقیقت است.

نتیجهگیری
1- درباره پیامبر اکرم(ص)‎ اندیشمندان بسیاری از سراسر جهان با عقاید مختلف به سخن پرداخته‎اند و شخصیت والا و آیین بلند او را ستوده‎اند که نادرستی اتهامات کینه توزانه به پیامبر را به خوبی روشن می‌نماید.
2- قرآن و منابع اسلام که از پیامبر اکرم و اوصیاء به ما رسیده است دارای محتوایی غنی است و گفتار عالمان راستین در جهت پرده‎برداری از حقایق این دین بوده است.
3- در کتب تاریخی معجزات بسیاری در حد تواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که «قرآن» در راس آن‎ها و در دسترس همگان می‌باشد.
4- هیچ مساله‎ای در دین اسلام مخالف عقل نمی‎باشد هر چند پاره‎ای از مسائل آن به اعتراف خود عقل از حیطه درک آن خارج است.
5- حقیقت این است که کارهایی که بشر با ابزار و آلات علمی انجام می‌دهد پیامبران می‌توانند آن را با عنایت پروردگار بدون اسباب ظاهری و خارجی انجام دهند. در حقیقت، حساب معجزه از حساب علل طبیعی و توانایی بشر جداست و ما نباید توانایی خدا را مانند قدرت خود محدود بدانیم.

مطالب مرتبط:
محمد‎(ص) گوهر بی‎همتای هستی (1)

کتابنامه
قرآن کریم
1) رضوانی، علی اصغر؛ پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، قم، ستاره، 1387.
2) سبحانی، جعفر؛ فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، 1385، چاپ 23.
3) شهید مطهری، مرتضی؛ مجموعه‏آثار، قم، انتشارات صدرا، 1385ش.
4) صمیمی، مینو؛ محمد(ص) در اروپا، ترجمه عباس مهر پویا، تهران، اطلاعات، 84، ‌دوم.

[1] آیت الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص 221.
[2] فروغ ابدیت، ص 223.
[3] همان، ص 226 به نقل از بحار ج 18 ص 262.
[4] سوره نجم : 3 و 4 .
[5] محمد(ص) در اروپا، ص 17.
[6] فروغ ابدیت، ص 346.
[7] همان، ص 348.
[8] همان، ص 356.
[9] محمد(ص) در اروپا، ص 285.
[10] همان، ص 482.
[11] حیات محمد‌(ص)، ص 280-282 ( به نقل از پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، ص 126) .
[12] عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)، ص 13 ( به نقل از پیامبر شناسی و پاسخ به شبهات، ص 119) .
[13] عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)، ص 210 با اقتباس.
[14] برای مطالعه بیشتر به کتاب «اسلام و نیازهای زمان» از استاد شهید مطهری مراجعه شود.
[15] برای مطالعه در این زمینه به کتاب «اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات» از شیخ حر عاملی مراجعه شود. ایشان در سه جلد معجزات پیامبر را از شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند.
[16] مجموعه‏آثار[شهید مطهری]، ج‏2، ص 245.