مسیر کاروان اسیران کربلا ، از کوفه به شام و از شام تا مدینه
مسیر کاروان اسیران کربلا ، از کوفه به شام و از شام تا مدینه
از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[
مسیر کاروان اسیران کربلا ، از کوفه به شام و از شام تا مدینه
کاروان اسیران کربلا را پس از انتقال به کوفه ، اندکی نگاه داشتند و سپس به سوی دمشق ، پایتخت حکومت اُمویان ، فرستادند . مسیر حرکت این کاروان ، در کتب تاریخ و سیره ، معین نشده است . از این رو ، پیموده شدن هر کدام از مسیرهای میان کوفه و دمشقِ آن روزگار ، محتمل است .
برخی خواسته اند با ارائه شواهدی ، حرکت آنان را از یکی از این چند راه، قطعی نشان دهند؛ ولی مجموع قرائن ، ما را به اطمینان کافی نمی رساند . [۱] ما ابتدا راه های موجود آن روزگار را بر می شمریم و سپس ، قرائن ارائه شده را بررسی می کنیم .
ذکر این نکته پیش از ورود به بحث ، لازم است که میان کوفه و دمشق ، فقط سه راه اصلی بوده است . البتّه هر کدام از این راه ها، در بخشی از مسیر ، فرعی های متعدّد کوتاه و بلندی هم داشته اند که طبیعی است . [۲]
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا ، از کوفه به شام راه نخست : راه بادیه
کوفه ، در عرض جغرافیایی حدود ۳۲ درجه و دمشق ، در عرض جغرافیایی حدود ۳۳ واقع است . این ، بدان معناست که مسیر طبیعی میان این دو شهر ، تقریبا بر روی یک مدار ، قرار دارد و نیازی به بالا رفتن و پایین آمدن بر روی زمین ، جز در حدّ کسری از یک درجه نیست . بر روی این مدار ، راهی واقع بوده که به «راه بادیه» مشهور بوده است. این مسیر ، کوتاه ترین راه بین این دو شهر است و حدود ۹۲۳ کیلومتر [۳]
مسافت داشته است .
مشکل اصلی این راه کوتاه ، گذشتن آن از صحرای بزرگ میان عراق و شام است که از روزگاران کهن ، به «بادیة الشام» مشهور بوده است . این مسیر ، برای افرادی قابل استفاده بوده که امکانات کافی (بویژه آب) برای پیمودن مسافت های طولانی میان منزل های دور از همِ صحرا را داشته اند ، هر چند ، گاهی شتاب مسافر ، او را وادار به پیمودن این مسیر می کرده است .
گفتنی است در صحراها ، شهرهای بزرگ ، وجود ندارند ؛ امّا این به معنای نبودن راه یا چند آبادی کوچک نیست .
راه دوم : راه کناره فرات
فرات ، یکی از دو رود بزرگ عراق است که از ترکیه سرچشمه می گیرد و پس از گذشتن از سوریه و عراق ، به خلیج فارس می پیوندد . کوفیان ، برای مسافرت به شمال عراق و شام ، از کناره این رود ، حرکت می کردند تا هم به آب ، دسترس داشته باشند و هم از امکانات شهرهای ساخته شده در کناره فرات ، استفاده کنند . گفتنی است لشکرهای انبوه و کاروان های بزرگ که به آب فراوان نیاز داشتند ، ناگزیر از پیمودن این مسیر بودند . [۴]
این مسیر ، ابتدا از کوفه به مقدار زیادی به سوی شمال غرب می رود و سپس از آن جا به سوی جنوب ، بر می گردد و با گذر از بسیاری از شهرهای شام ، به دمشق می رسد . این راه ، انشعاب های متعدّد داشته و با طول تقریبی ۱۱۹۰ تا ۱۳۳۳ کیلومتر ، جای گزین مناسبی برای راه کوتاه ، امّا سختِ بادیه بوده است . مجموع این راه و راه بادیه را می توان به یک مثلّث ، تشبیه کرد که قاعده آن ، راه بادیه است .
راه سوم : راه کناره دجله
دجله ، دیگر رود بزرگ عراق است و آن نیز مانند فرات ، از ترکیه سرچشمه می گیرد ؛ امّا از شام نمی گذرد و درگذشته ، برای رفتن به شمال شرق عراق ، از مسیر کناره آن ، استفاده می کرده اند . این راه ، مسیر اصلی میان کوفه و دمشق ، نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهی از آن ، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طی مسیر نه چندان کوتاهی ، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق ، وارد دمشق شد .
این مسیر را می توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولی آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را : مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال ، راه پیموده شده به سمت غرب ، و راه پیموده شده به سمت جنوب ـ که بازگشت به بخشی از مسیر پیموده شده قبلی است ـ ، تشکیل می دهند . از این رو ، از همه راه های دیگر ، طولانی تر است و طول آن ، حدود ۱۵۴۵ کیلومتر است . این راه را «راه سلطانی» نامیده اند .
چند نکته قابل توجّه
ما دلیل روشن و گزارش تاریخی معتبر و کهنی برای اثبات عبور کاروان اسیران کربلا از یکی از این سه راه ، در دست نداریم و حدیثی نیز از اهل بیت علیهم السلام در این باره به ما نرسیده است . آنچه در دسترس ماست ، برخی نشانه های جزئی و ناکافی اند که به صورت پراکنده ، در برخی کتاب ها آمده اند ، و نیز قصّه پردازی ها و شرح حال های بی سند و نامعتبری که در کتاب های غیر قابل استناد (مانند مقتل ساختگی منسوب به ابو مِخنَف) ، آمده و سپس در کتاب های دیگر ، تکرار شده اند . [۵] اینک ، نشانه های جزئی پیش گفته را بررسی می کنیم :
۱ . در معجم البلدان ـ که یک کتاب کهن جغرافیایی است ـ در معرّفی بخشی از شهر حَلَب در شام ، آمده است:
در غرب شهر و در دامنه کوه جوشن ، قبر محسن بن حسین علیه السلام است که گمان دارند وقتی اسیران [کربلا] را از عراق به دمشق می بردند ، او از مادرش سقط شده است و یا کودکی بوده است همراه آنان که در حَلَب ، در گذشته و همان جا دفن شده است . [۶]
معلوم است که این گزارش ، در صورت درستی ، عبور کاروان از راه بادیه را نفی می کند (زیرا حَلَب ، در آن مسیر قرار ندارد) ؛ امّا به تنهایی نمی تواند یکی از دو مسیر سلطانی (کناره دجله) و یا کناره فرات را تأیید کند ؛ زیرا این دو راه ، در مسافتی طولانی ، با هم مشترک هستند و منطقه حَلَب ، در مسیر هر دو راه قرار دارد .
از سوی دیگر ، به کار رفتن واژه «یزعمون (گمان دارند)» از سوی مؤلّف معجم البلدان ، بر قابل استناد نبودن این پندار ، دلالت دارد ، بویژه آن که فرزندی به نام محسن و یا همسر بارداری از امام حسین علیه السلام در وقایع کربلا ، سراغ نداریم و سخنی از آنها در کتاب های در دسترس ، نیامده است ، و وجود شهرت محلّی ، بر فرض درستی گزارش ، از حدّ یک عقیده عمومی معمولی ، فراتر نمی رود . [۷]
۲ . ممکن است برخی بر اساس یکی بودن مسیر بردن سرِ امام حسین علیه السلام و حرکت کاروان اسیران واقعه کربلا ، با استناد به گزارش ابن شهرآشوب ـ که به نقل از نطنزی ، به ماجرای برخورد راهب صومعه با سرِ امام حسین علیه السلام ، در منزل قِنَّسرین (در شمال شام) پرداخته است ـ ، [۸] بخواهند عبور از راه سلطانی را اثبات کنند .
پاسخ این گروه ، آن است که پیش فرض این استدلال ، یعنی یکی بودن مسیر حرکت کاروان اسیران و سرِ مبارک امام حسین علیه السلام ، مسلّم نیست [۹] و این احتمال ، وجود دارد که سر را در شهرها چرخانده باشند ؛ امّا اسیران را از راهی کوتاه تر برده باشند . حتّی در برخی اخبار ، آمده است که سر مطهّر امام علیه السلام را پس از ورود اسرا به شام ، در شهرهای شام نیز گردانیدند ، چنان که در شرح الأخبار آمده است :
آن گاه یزید ملعون ، دستور دارد که سرِ حسین علیه السلام را در شهرهای شام و دیگر شهرها بگردانند . [۱۰]
مطابق این نقل ، این امکان وجود دارد که سر مطهّر امام علیه السلام ، پس از رسیدن به شام ، به مناطقی چون موصل و نَصیبین هم ـ که در راه سلطانی قرار دارند ـ ، رسیده باشد .
از این رو ، احتمال دارد که این گونه حوادثِ گزارش شده ، مربوط به روزگار چرخاندن سر پس از رسیدن اسیران به شام بوده و یا در مسیر حرکت آنان به سوی شام ، اتّفاق افتاده باشد .
همین احتمال ، در باره مکان هایی که به «رأس الحسین علیه السلام » موسوم اند ، وجود دارد . ابن شهرآشوب ، در ذکر مناقب امام علیه السلام آورده است :
از فضیلت های ایشان (امام حسین علیه السلام ) ، کراماتی است که از مکان هایی که به آنها «رأس الحسین علیه السلام » گفته می شود و از کربلا تا عَسقَلان و در میان آن دو (موصل و نَصیبین و حَماه و حِمْص و دمشق و جز اینها) قرار دارند ، دیده شده است . [۱۱]
در باره این مناطق ، علاوه بر این که ابن شهرآشوب ، تصریح نکرده که اسیران یا سر مطهّر ، از آنها گذر داده شده اند ، این احتمال وجود دارد که چون سالیان درازی در قلمرو حکومت های شیعی یا دوستدار اهل بیت علیهم السلام (مانند : آل حَمْدان و فاطمیان) بوده اند ، در آنها به هر دلیل یا انگیزه ای (چه واقعیت ، چه یادبود و چه خواب و ...) ، «رأس الحسین» هایی ایجاد شده باشد ، چنان که رأس الحسینِ موجود در قاهره ، در زمان فاطمیان ، ایجاد شد .
افزون بر این ، ماجرای راهب و سر ، برای برخی مکان های دیگر هم ذکر شده که به دلیل بعید بودن تکرار این ماجرا ، گزارش ابن شهرآشوب ، [۱۲] دست خوشِ تعارض می گردد ؛ زیرا یکی از مکان های ذکر شده ، دِیری در اوایل راه است [۱۳] و با قِنَّسرین ـ که در اواخر راه واقع است ـ ، همخوان نیست .
گفتنی است بر فرض صحّت گزارش ابن شهرآشوب نیز ، گذشتن کاروان اسیران از راه سلطانی اثبات نمی شود ؛ زیرا بخشی از راه سلطانی، با راه فرات ، مشترک است و منطقه قِنَّسرین ، در مسیر کناره فرات نیز قرار دارد . البتّه این گزارش ، در صورت درستی ، عبور از راه بادیه را نفی می کند .
۳ . به گمان ما و بر خلاف آنچه در عصر اخیر رواج یافته ، گذشتن کاروان اسیران کربلا از راه سلطانی ، کمترین احتمال را دارد ؛ زیرا دورترین راه است و اساسا راهی نیست که برای کاروانی کوچک ـ که به اسارت می روند ، نه برای گردشگردی ـ ، انتخاب شود . افزون بر این که پیموده شدن این راه ، مدرک معتبری ندارد و مستند این قول ، مقتل منسوب به ابو مِخنَف است . [۱۴]
از سوی دیگر ، پذیرش عبور از راه طولانی سلطانی ، با ماجرای «اربعین» و این که اسیران در بازگشت از شام ، در اوّلین اربعین واقعه عاشورا بر سرِ مزار حسین علیه السلام حاضر شده باشند نیز ناسازگار است . [۱۵]
ممکن است گفته شود که قدرت نمایی دستگاه حاکم ، اقتضا می کرده که اسیران را از درون شهرها عبور دهند و از این رو ، آنان را از راه سلطانی برده اند ؛ امّا این دلیل با بردن اسیران از مسیر کناره فرات نیز سازگار است ؛ زیرا در این مسیر هم شهرهای مهمّی واقع بوده است . افزون بر این ، با چرخاندن سرهای شهدا نیز این قدرت نمایی به انجام می رسیده و به چرخاندن گروهی اندک (در حدّ یک خاندان کوچک و متشکّل از چند زن و کودک) ، نیازی نبوده است ؛ زیرا این کار ، اگر نشانه ضعف حکومت نباشد ، نشانه قدرت آن هم شمرده نمی شود ، بویژه که دستگاه حاکم ، شجاعت و سخنوری امام زین العابدین علیه السلام و زینب کبرا علیهاالسلام و دیگر اسیران را در کوفه ، شاهد بوده است . از این رو ، سیاست ، اقتضا داشته که اسیران را از بیراهه ببرند و در شهرها نچرخانند .
۴ . بر اساس آنچه گفته شد ، تنها نکته ای که می تواند حرکت کاروان اسیران از راه سلطانی و یا راه کناره فرات را بر راه بادیه ترجیح دهد ، دسترس داشتن به آب رودخانه است که این نیز با توجّه به کوچک بودن کاروان و امکان حمل آب با شتر ، چندان وجه استواری نیست . مؤید این نکته ، عدم ذکر جزئیات سفر و نبودن گزارشی در باره رسیدن کاروان به شهرها و یا دست کم ، یکی دو شهر مهمّ سرِ راه است ، که خود ، نشان از پیمودن مسیر بیابانی و یا حتّی بیراهه است .
۵ . برخی شواهد که می توانند موجب ترجیح راه بادیه بر دو راه دیگر گردند ، عبارت اند از :
یک . راه کناره فرات و راه سلطانی ، هر دو ، دارای شهرهای بسیاری بوده اند و اگر این راه ها ، مسیر حرکت اسیران می بود ، بایستی نقل هایی از مواجهه مردم این شهرها با کاروانیان یا مشاهده شدن آنان در آن شهرها ، در منابع معتبر می آمد ـ چنان که در کربلا و کوفه و شام ، چنین گزارش هایی وجود دارد ـ ، در حالی که در این باره ، هیچ نقلی نیامده است . بنا بر این ، به نظر می رسد که مسیر حرکت اسیران ، از جایی بوده که کمترین حضور مردمی را داشته که همان مسیر بادیه است .
دو . اعتراض هایی که از لحظه شهادت امام حسین علیه السلام علیه حکومت اُمَوی ، حتّی به وسیله برخی طرفداران حکومت و خانواده جنایتکاران ، انجام یافت و بازتابی که واقعه عاشورا در کوفه به وجود آورد ، قاعدتا حکومت را از این که اسیران و سر مطهّر امام علیه السلام را از مسیر شهرها و آبادی های پُرجمعیتْ عبور دهند ، باز می داشت . متن کامل بهایی نیز مؤید این مسئله است :
مَلاعین که سرِ حسین علیه السلام [را] از کوفه بیرون آوردند ، خائف بودند از قبائل عرب که غوغا کنند و از ایشان ، باز ستانند . پس راهی [را] که به عراق است ، ترک کردند و بیراه می رفتند . [۱۶]
سه . سرعت انجام گرفتن کار ، در کارهای حکومتی ، یک اصل است . لازمه رعایت این اصل ، گذر از کوتاه ترین و سریع ترین مسیر بوده است .
نتیجه نهایی
به دلیل نبودِ دلایل روشن و قابل اعتماد ، نمی توان اظهار نظر قطعی کرد ؛ ولی با توجّه به نکاتی که گذشت عبور کاروان اسیران کربلا از مسیر بادیه ، احتمال بیشتری را به خود اختصاص می دهد .
مسیر حرکت کاروان اسیران کربلا ، از شام به مدینه
بر اساس نقشه ویژه دانش نامه امام حسین علیه السلام ، [۱۷] فاصله میان دمشق تا مدینه ، تقریبا ۱۲۲۹ کیلومتر است و با احتساب دمشق و مدینه ، شامل ۳۲ منزل بوده است . کاروان اسیران ، در بازگشت از شام ، قطعا این مسیر را پیموده اند و چنانچه در ضمن حرکت ، به کربلا هم رفته باشند ، مسیرِ بسیار طولانی تری را سپری کرده اند .
حرکت پُررنج خانواده امام علیه السلام و همراهان، از مدینه آغاز شد و به مدینه نیز ختم گردید و حدّ اقل مسیری که این بزرگواران طی کرده اند (با فرض رفتن از کوفه به دمشق از کوتاه ترین مسیر ، یعنی راه بادیه ، و عدم احتساب رفتنِ مجدّد به کربلا) ، حدود ۴۱۰۰ کیلومتر است ، با این محاسبه :
۴۳۱ کیلومتر (از مدینه به مکّه) + ۱۴۴۷ کیلومتر (از مکّه به کربلا) + ۷۰ کیلومتر (از کربلا به کوفه) + ۹۲۳ کیلومتر (از کوفه به دمشق از راه بادیه) + ۱۲۲۹ کیلومتر (از دمشق به مدینه) = ۴۱۰۰ کیلومتر .
[۱] مرحوم حاج شیخ عبّاس قمّی در نَفَسُ المهموم (ص ۳۸۸) می گوید : بدان که ترتیب منزلگاه هایی که آنان در هر سفر ، در آنها پیاده شدند و خوابیدند و یا [بدون خوابیدن] از آنها گذشتند ، مشخّص نیست و در کتاب های معتبر نیز چیزی گفته نشده است ؛ بلکه در بیشتر آنها ، از سفر اهل بیت [ ـ امام علیه السلام ] به شام ، سخنی به میان نیامده است .
[۲] ر . ک : نقشه شماره ۵ در پایان همین مجلد .
[۳] فاصله کوفه تا شام به خط کاملاً مستقیم ۸۶۷ کیلومتر است.
[۴] لشکر امیر مؤمنان علیه السلام هم برای نبرد صفّین ، همین مسیر را پیمود .
[۵] از جمله ، ر .ک : طریق الکرام من الکوفة إلی الشام .
[۶] معجم البلدان : ج ۲ ص ۲۸۴ و ۱۸۶ . این مطلب ، در بغیة الطلب فی تاریخ حلب (ج۱ ص ۴۱۱ ـ ۴۱۴) ، مفصّل تر آمده است .
[۷] صِرفِ مطرح بودن یک ماجرا یا انتسابْ در افواه ، بدون این که پیشینه روشنی داشته باشد ، نمی تواند اطمینان بخش باشد ، بویژه در گذشته که ثبت وقایع ، چندان متداول نبوده است و قبور ، معمولاً سنگ نوشته ای نداشته اند و امکان خلط و اشتباه ، بسیار بوده است .لذا گاه قبرهایی در چند جا به یک نفر منسوب شده اند ، نظیر آنچه در مورد زینب کبرا علیهاالسلام اتّفاق افتاده است .
این بحث ، دراز دامن است و در این جا ، تنها به آوردن نمونه ای که شیخ طوسی در کتاب الغیبة (ص ۳۵۸) آورده ، بسنده می کنیم : «ابو نصر هبة اللّه بن محمّد ، گفته است : قبر عثمان بن سعید ، در قسمت غربی شهر بغداد ، در خیابان میدان و در ابتدای جایی است که به درب جبله مشهور است ، در قسمت راستِ داخل مسجدِ درب ، و قبر ، در سمت قبله مسجد قرار دارد . رحمت خدا بر او!
محمّد بن حسن [طوسی] ، نویسنده این کتاب ، می گوید : من قبر او را ـ در جایی که ابو نصر ، یاد کرده ـ دیدم و در جلوی آن ، دیواری ساخته شده بود و محراب مسجد ، در آن قرار داشت و در کنارش دری بود که از آن به مقبره ـ که در اتاقی کوچک و تاریک قرار داشت ـ وارد می شدند . ما وارد آن می شدیم و علنی ، آن را زیارت می کردیم .
از زمان ورود من به بغداد ، به سال چهارصد و هشت تا چهارصد و سی و چند ، همچنان بود تا این که رئیس ابو منصور محمّد بن فرج ، آن دیوار را خراب کرد و قبر در فضایی باز ، واقع شد و برای آن ، ضریحی ساخته شد و سقفی بر روی آن ، زده شد . هر کس می خواست ، وارد می شد و او را زیارت می کرد و همسایه های آن محلّه ، به زیارت قبر عثمان ، تبرّک می جستند و می گفتند که وی ، مرد صالحی بوده است . گاهی هم می گفتند که او ، پسر دایه حسین علیه السلام بوده است(!) و از واقعیتِ حال وی ، اطّلاعی نداشتند . این قبر تا امروز (یعنی سال ۴۴۷) همان گونه هست» .
می بینیم که گروهی در باره قبر مشخّص عثمان بن سعید ـ که یکی از نوّاب خاصّ امام زمان علیه السلام است ـ بحث قبر فرزند دایه امام حسین علیه السلام بودن را مطرح کرده اند ، در حالی که زمان طولانی ای هم از درگذشت عثمان ، نگذشته بوده است .
[۸] المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۶۰ .
[۱۱] المناقب ، ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۸۲ . در باره «رأس الحسین»های موجود در مناطق مورد اشاره و حتّی خارج از این مناطق و ارزیابی تاریخی آنها ، ر .ک : نگاهی نو به جریان عاشورا : ص۳۵۵ (مقاله «رأس الحسین و مقام های آن» ، به قلم مصطفی صادقی) .
[۱۴] مقتل الحسین علیه السلام المنسوب إلی أبی مخنف: ص ۱۸۰ .
[۱۵] بویژه آن که این مقتل ، ماجراهای مفصّل و زمانبَری را در ضمن حرکت کاروان اسیران ، آورده است .
[۱۷] ر . ک : نقشه شماره ۵ در پایان همین مجلّد .
بازدید مدیر فناوری دانشگاه جناب آقای دکتر منصوری زاده از دانشکده فنی مهندسی کبودراهنگ و بررسی تجهیزات مرتبط و اعلام و تایید نیاز دانشکده توسط ایشان
در روز یکشنبه 27 فروردین ماه 1402 مراسم تودیع و معارفه معاونت آموزشی دانشکده فنی و مهندسی کبودراهنگ با حضور جمعی از اساتید و کارکنان دانشکده برگزار شد
دکتر حسین رضوان از امکانات موجود دانشکده فنی و مهندسی کبودرآهنگ بازدید کرد. دکتر حسین رضوان رئیس دانشگاه بوعلیسینا، با حضور در شهرستان کبودرآهنگ، از دانشکده فنی و مهندسی کبودرآهنگ بازدید کرد....
در طی این دیدار رئیس دانشکده فنی مهندسی بوعلی- کبودراهنگ ضمن معرفی این دانشکدهی وابسته به دانشگاه بوعلی سینا، به تشریح رشته های مهندسی عمران و شهرسازی این مرکز و همکاری اساتید در این دو رشته...
حاج قاسم سلیمانی ( متولد ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ – شهادت ۱۳ دی ۱۳۹۸ )، فرمانده نظامی و سیاستمدار ایرانی بود که تا زمان شهادت توسط آمریکا به عنوان فرمانده نیروی قدس...
در طی این دیدار رئیس دانشکده فنی مهندسی بوعلی- کبودراهنگ به معرفی بیشتر رشته های مهندسی دایر در دانشکده پرداخت و افزود که در حال حاضر در رشته مهندسی عمران ۵ عضو هیات علمی تمام وقت و در رشته مهندسی...
"مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد." مقام معظم رهبری
برای استفاده مناسب و کاهش دشواری های برگزاری آزمون در سامانه درس افزار، سه سامانه اختصاصی (موازی) آزمون طراحی شده است. برای استفاده مناسب و کاهش دشواری های برگزاری آزمون در سامانه...
بسم الله الرحمن الرحیم ملت عزیز ایران! سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و...
از روایات و اخبار استفاده می شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود. امام سجاد(ع) در خطابی به عمه اش زینب فرموده است: «ا نت بحمدالله عالمة غیر معلمه و...
حلول عید ولایت و امامت را که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان با عرشیان و فرشیان است، محضر شما و همه ی شیعیان تبریک و تهنیت عرض می نمایم
هفده ربیع الاول، سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بر همگان مبارک باد
هفدهم ربیع الاول سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص)، عصاره و گل سرسبد آفرینش برهمگان مبارک باد
محرم، ماه آمیختگی با حسین و آموختگی از حسین است.
محرم، ماه محرم شدن در پیشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسینیان است.
عید کمال دین سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین علیه السلام بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد
میلاد باسعادت پاکیزه ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، گستره ی عظیم ولایت، پناه درماندگان، امام علی النقی(ع) بر عاشقان سیره اش مبارک باد.
عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین،عید سرسپردگی و بندگی بر همه مسلمانان مبارک باد.
عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد.
شهادت امام محمد باقر علیه السلام، چشمه جوشنده علم و حکمت بر شیعیان حقیقت جوی او تسلیت باد